۱۳۸۷ بهمن ۲۰, یکشنبه

فاوست نشینی: کاشکی دلم اکسترنال بود


دل

روح

دکتر فاوست

شیطان را پیداکردم

- دلم را به تو می فروشم، دیگر خسته ام از صدای باسی که می ریزد. یکی از همین ها گفت: عصر عاشق هایی مثل تو تمام شده، مثل عصر دایناسورها

- سینه ات را عریان کن! همیشه خریدارم

- یعنی شادی را دوباره می یابم؟

- کمی صبر کن

تمام سینه ام را خوب نگاه کرد

- نه! من فقط قلب های اکسترنال را می خرم، قلب تو آنبُرد است!




یاسر

پنج روز تا پایان هفته

كه مرا مي خواني

گنجفه با میم... یک شب از مرگ خواستم... اسم کوچکت را بگو... تا با جان صدایت کنم... میم اسم کوچک مرگ... شمارش معکوس تا میم... تا معنی ِ میم ِ مقامر ... تا ...

گنجه ي دل نوشته ها