۱۳۸۷ بهمن ۱۷, پنجشنبه

چوق الف






خط می برد آتش

آرام و بی صدا

من داس تان ِ تو

بر روی کاغذی

هرگز نمی کشم

وقتی که نور

با یک صدای تیک

بر صورتم دوید،

خط برد خط به خط

با دست های سرخ

با لکه دودی و

انگشت های تیز




یاسر


سه روز و چهل تا پایان سال

هیچ نظری موجود نیست:

كه مرا مي خواني

گنجفه با میم... یک شب از مرگ خواستم... اسم کوچکت را بگو... تا با جان صدایت کنم... میم اسم کوچک مرگ... شمارش معکوس تا میم... تا معنی ِ میم ِ مقامر ... تا ...

گنجه ي دل نوشته ها