۱۳۸۷ بهمن ۲۴, پنجشنبه

مقاملینی: دل، شهر ِ بی دفاع


وقتی

سرباز آخرین

در زیر چکمه ای

همرنگ چکمه اش

بر روی خاک سرد

چون تکه سرب سخت

بی روح می شود،

دل، شهر ِ بی دفاع




یاسر

شش روز تا پایان دومین ماه چهارمین فصل سال

هیچ نظری موجود نیست:

كه مرا مي خواني

گنجفه با میم... یک شب از مرگ خواستم... اسم کوچکت را بگو... تا با جان صدایت کنم... میم اسم کوچک مرگ... شمارش معکوس تا میم... تا معنی ِ میم ِ مقامر ... تا ...

گنجه ي دل نوشته ها