۱۳۸۷ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

چشمانت نوستراداموس نداشته هایم شده


" هرگز نمی رسد "

گویی درست بود

یا گونه ای درشت،

آن پیش گویی ِ چشمان کاغذی


هر گز نمی رسد

دستان ِ چشم ِ من

بر گونه ی زمین

هرگز

حتی به وقت میم


ای میم، شاهدی؟

این چندمین شب است،

بی واژه های تو

من خآب می کشم

از چاه خستگی؟



یاسر

فقط هشت روز تا پایان دومین ماه چهارمین فصل سال

هیچ نظری موجود نیست:

كه مرا مي خواني

گنجفه با میم... یک شب از مرگ خواستم... اسم کوچکت را بگو... تا با جان صدایت کنم... میم اسم کوچک مرگ... شمارش معکوس تا میم... تا معنی ِ میم ِ مقامر ... تا ...

گنجه ي دل نوشته ها