بگو كه خسته مي شوي كه من هميشه سردم و تهي
بگو كه مي كِشي و مي بري همان كه خوب مي داني اش
من اختراع دست ساز ِ رنج و درد
ياسر
يك روز مانده به انتهاي پادشاه فصل ها
گويي همين كه نمي دانم..... يا سِر يا سراب؟..... مي تواند نباشد هم چون تمام هستي..... كه نيست..... .. اما..... گويي همين كه مي نويسم ... .. .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر