۱۳۸۶ آذر ۱۲, دوشنبه

مانده هنوز





براي چندمين بار چكه چكه براي ِ پايان ِ يك داستان جوهر مي شوم
هي تازه! تو مرا چگونه مي خواهي؟
نگران نباش! من رنگين كمان نمي شود، من مدت هاست كه براي خاب لالايي مي نويسد
در اين نوشته ها نيز درست مثل تاريخ مصرف روي قوطي كرم ت
پايانم را نخواهي يافت

سُر خوردن همه چيز و همه كسم را در ميان همين ها بازي مي كنم
يا شايد خاك بازي
يا همان دفن
روي سنگ قبر نيز نخواهي يافت كه
چه روزي ميم مي شوم
آخر سراغ من مرگ نمي آيد
هميشه در گير ميم ام



ياسر
دوازدهمين روز از سومين ماه سومين فصل سال

هیچ نظری موجود نیست:

كه مرا مي خواني

گنجفه با میم... یک شب از مرگ خواستم... اسم کوچکت را بگو... تا با جان صدایت کنم... میم اسم کوچک مرگ... شمارش معکوس تا میم... تا معنی ِ میم ِ مقامر ... تا ...