۱۳۸۶ بهمن ۶, شنبه

ميم








از اين فاصله
دور است
ولي
هماره مي پيچد
به دست و پاي ظريفي
كه سرد مي ميرد



ياسر
ششمين روز دومين ماه چهارمين فصل سال

۱ نظر:

ناشناس گفت...

به نرمی و سیال ای پیچ اش ذهن دانشمند دیوانه
شاید شبیه این که یک دکتر فوق تخصص
را صدا کنند کریم دیونه شدم
البته کمی

كه مرا مي خواني

گنجفه با میم... یک شب از مرگ خواستم... اسم کوچکت را بگو... تا با جان صدایت کنم... میم اسم کوچک مرگ... شمارش معکوس تا میم... تا معنی ِ میم ِ مقامر ... تا ...