۱۳۸۷ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

چرم ِ خیس خورده






تازه رسیده ای، از رقص نیمه شب

از نوش نوش ِ آن آب رنگی و

فریاد شادی ومستانه ی دلت

مثل همیشه تو

از فرط خستگی

با کفش روی تخت!

من باز یک پتو،

تقسیم حرف ها

با بند های بوت






یاسر


ده روز به پایان آخرین فصل سال

۱ نظر:

امید گفت...

زیبا بود یاسر.. درود بر تو

كه مرا مي خواني

گنجفه با میم... یک شب از مرگ خواستم... اسم کوچکت را بگو... تا با جان صدایت کنم... میم اسم کوچک مرگ... شمارش معکوس تا میم... تا معنی ِ میم ِ مقامر ... تا ...