۱۳۸۶ بهمن ۲۷, شنبه

تن-يازه






به خشكي ِ درخت تكيه مي دهم
كه روزي همراز داشت، بار
همدلي داشت، گرم
و من
شعله نيستم اگر سرد مي كشم
اين پيمانه به نوش
نترس
آتش نمي شوم، خشك سالي ات را

اگر چه دوش
همسان ِ شعله هاي ِ شمع
من كوتاه كوتاه كوتاه
و سايه ام
همچو روح ِ مرده اي
قد كشيده تا ساحل




ياسر
بيست و هفتمين روز از دومين ماه چهارمين فصل سال

۲ نظر:

N گفت...

آب نمی شوم آتشت را..

ناشناس گفت...

توی فکر عروسک ملیکام هنوز.. لبویی چیزی نداری؟

كه مرا مي خواني

گنجفه با میم... یک شب از مرگ خواستم... اسم کوچکت را بگو... تا با جان صدایت کنم... میم اسم کوچک مرگ... شمارش معکوس تا میم... تا معنی ِ میم ِ مقامر ... تا ...