* به جاي عكس
نه چون آرش
كه حتا " آ " ي ِ بي كلاه آرش نيز نمي شوم
اما خودكارم را تا آخرين مرزهاي اميدم نشانه مي روم
بر تنه ي درختي آن سوي ِ نااميدي هم اگر نيز ننشيند
دست كم شرمنده ي چشمان در خاك نهفته ي دوستم نمي شوم
و اين گونه در بي تابي، يخ نمي زنم
ياسر
يك صد و چهل و هشتمين روز سال
۵ نظر:
ایشالله همیشه سلامت باشی و با همون قلمت کاریو کنی که خیلیا با جونشون کردن:)
چيزي شده ياسر جان؟
سلام یاسر جون.لذت بردم از خوندن ه وبلاگت.همیشه موفق باشی.دوستت.ارزو
خيلي وقته ميخام بيام و نوشته هاتو بخونم......خيلي خوب نوشتي
موفق باشي هميشه
و همانجا که قلمت فرو بنشيند، همانجا را دوباره از اين پس مرز توران شهر و ايران باز خواهند ناميد
ارسال یک نظر