* به جاي عكس
نه چون آرش
كه حتا " آ " ي ِ بي كلاه آرش نيز نمي شوم
اما خودكارم را تا آخرين مرزهاي اميدم نشانه مي روم
بر تنه ي درختي آن سوي ِ نااميدي هم اگر نيز ننشيند
دست كم شرمنده ي چشمان در خاك نهفته ي دوستم نمي شوم
و اين گونه در بي تابي، يخ نمي زنم
ياسر
يك صد و چهل و هشتمين روز سال